محیط زیست همچنان در خطر

سید ابوالقاسم موسوی
مدیر مسوول
این روزها در لابلای خبرهایی که در رسانهها منتشر میشود چند خبر مربوط به وضع و حال طبیعت سرزمینمان جلب توجه میکند که نه تنها خوشایند نیست بلکه برای آینده محیطزیست کشور نگرانی کارشناسان و دلسوزان را بیشتر میکند. بهتر است به این چند خبر توجه داشته باشیم:
— “براساس آمار منتشره در وبسایت آب منطقهای آذربایجان شرقی در روز ۲۴ مرداد ماه، تراز دریاچه ارومیه با ۴۵ سانتی متر کاهش نسبت به مدت مشابه در سال گذشته به ۱۲۷۰.۳۷ رسیده که ۲۸ سانتیمتر نیز نسبت به ابتدای سال آبی ((مهر۱۴۰۱)) افت کرده و با میانگین بلندمدت ۴.۱۳ متر فاصله دارد.
همچنین بر اساس همین آمار، وسعت دریاچه ارومیه با ۱۳۴۹.۱۰ کیلومترمربع کاهش نسبت به مدت مشابه سال گذشته و ۶۹۶.۶۶ کیلومترمربع کاهش نسبت به یکم مهر ۱۴۰۰ ((ابتدای سال آبی)) به ۱۳۳۰.۰۶ کیلومتر مربع رسیده است.
حجم آب نگین آبی آذربایجانغربی نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱.۳۸ میلیاردمترمکعب و نسبت به ابتدای سال آبی ۸۴۰ میلیون مترمکعب کاهش یافته و به ۱.۸۹ میلیاردمترمکعب رسیده است.
همچنین براساس این آمارها، حجم آب دریاچه ارومیه نسبت به ۱۷.۲۸ میلیارد مترمکعب در زمان اکولوژیک، بیش از ۱۵ میلیارد مترمکعب /حدود ۹۰درصد/ کمتر شده است.
هم اکنون شرایط دریاچه ارومیه به بدترین وضعیت خود در تاریخ بعد از مدت مشابه در سال ۹۴ رسیده است که در آن سال تراز دریاچه ۱۲۷۰.۳۳ بوده است.”
— “بنا به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان ۹۸ درصد تالاب گاوخونی خشک شده است و مقرر شده محیط زیست نسبت به اجرای طرح احیای گاوخونی اقدام کند.”
در حال حاضر وضعیت فعلی دریاچه ارومیه نگرانکننده هست در حالی که طی چند سال گذشته رسانهها مملو بود از خبرهای مربوط به احیاء دریاچه و هزینههایی که میشد! حال وضع آن چنان خراب است که صدای مسوولان ناظر را درآورده است! توجه بفرمایید:
— “بر اساس آمار رسمی از سال۱۳۹۴ تاکنون بهمنظور احیای دریاچه اورمیه ۱۵ هزار میلیارد تومان هزینه شده است. نتیجه: ۹۵ درصد از آن بهطور کامل خشک شده است! قرار بود در سال ۱۴۰۲ دریاچهای زنده و پویا تحویل داده شود ولی حالا مجلس شورای اسلامی به دنبال تحقیق و تفحص در مورد ابعاد فاجعه رو به گسترشی است که خشکشدن دریاچه برای آذربایجانغربی و استانهای همجوار و تمام ایران ایجاد میکند.”
بنظر میرسد در حال حاضر وضعیت گاوخونی بهتر از دریاچه ارومیه نیست و احتمالا شرایط زیستمحیطی دریاچهها و مردابهای نقاط دیگر کشور نیزکه وجودشان برای یک محیطزیست متعادل ضروریست، بهتر از این دو نباشد.
از سوی دیگر؛ خبرها حاکی از آنست که مناطق خشک کشور میزان محصول کشاورزی بیشتری را تولید کرده و این به معنای آنست که آب بیشتری در این مناطق خشک مصرف شده است و این همچنین در حالی است که مناطقی از کشور نیز باسیل دست و پنجه نرم میکند و تقریبا از منافع این سیلابها چیزی عاید کشور نمیشود و تنها خسارتش باقی میماند! به خبری در این مورد توجه فرمایید:
“طبق اطلاعات گزارش جدید مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات وزارت جهاد کشاورزی، تمرکز تولید در استانهایی است که هم آب و هوای خشک دارند و هم سطح زیر کشت کمتری به خود اختصاص دادهاند. بالا بودن سهم تولیدات کشاورزی در این استانها به دلیل دارا بودن زمینهای زراعی آبی است.
بر اساس اطلاعات موجود در گزارش وزارت جهاد کشاورزی میتوان به یک جدول جامع در خصوص سهم زمینهای زراعی و دیم در هر استان در سال ۱۳۹۹ با نگاهی به شرایط اقلیمی آن (بر اساس نقشه رسمی اطلس سازمان نقشهبرداری) دست یافت.”
وضعیت سرزمینی، اگر بدتر از آنچه این خبرها نمایان میسازد نباشد، بهتر نیست و ضرورت رسیدگی همه جانبه را میطلبد.رسانهها پر هست از هشدارهایی که کارشناسان دلسوز میدهند. شاید بابهره بردن از نظرات آنان هنوز راه اصلاح کم هزینه باقی مانده باشد. شاید فردا دیر باشد و فرزندان ما تاوان سنگینی بابت این بیتوجهی ما متحمل شوند!