تعقیبات
بازگشت استعمارکهنه! —
ظاهرا قرار است هر چه که برطول دور دوم ریاست جمهوری آقای ترامپ رییس جمهوری آمریکا می گذرد اَعمال و گفتارهای شگفتی آور بیشتری از وی و نیروهای متفاوتی که همراه خود کرده و بر سر کار آورده ، دیده شود!
رییس جمهوری آمریکا در ابتداء با وضع تعرفه های آنچنانی بر کالاهای شرکا و رقبای تجاری آمریکا ، همه جهانیان را دچار شوک کرد ، بعد با حمله متجاوزانه به ایران و حال هم پی گیری فشار مضاعف به ونزوئلا هست.در این رابطه ؛ اول به بهانه این که ونزوئلا مرکز ارسال موادمخدر به آمریکا هست جان بسیاری راگرفت ومحاصره کشورونزوئلا راتنگ تر کرد و تبلیغات بسیاری در زمینه تسلیم ، فرار و…از این قّیل خبرها ، در رسانه هامنتشر کرد لیکن بنظر می رسد مقاومت کشور ونزوئلا ، سرانجام موجب شد دم خروس بیرون بزند و نیات اصلی وواقعی دولت آمریکا بر مردم جهان آشکار شود.در این مورد علاوه بر شخص رییس جمهوری آمریکا ، تنی چند از مقامات آمریکایی نیز سخن گفته اند از جمله دستیار ارشد ترامپ .به این خبر توجه فرمایید:
” خبرگزاری الجزیره، استفان میلر (Stephen Miller) دستیار ارشد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ادعا کرد که نفت ونزوئلا متعلق به واشنگتن است!
دستیار ارشد رئیس جمهور آمریکا مدعی شد که ملی شدن صنعت نفت ونزوئلا در آمریکای جنوبی «دزدی» بوده است!
موضع استفان میلر شبهات بیشتری را در مورد ادعای واهی دولت ترامپ مبنی بر این که قاچاق مواد مخدر منبع اصلی تنش با ونزوئلا است، مطرح میکند.
میلر که به عنوان معاون رئیس کارکنان کاخ سفید خدمت میکند، در یک پست در رسانههای اجتماعی ادعا کرد: عرق، نبوغ و زحمت آمریکاییها صنعت نفت ونزوئلا را ایجاد کرد. سلب مالکیت ظالمانه آن بزرگترین سرقت ثبت شده از ثروت و داراییهای آمریکایی بود! این داراییهای غارت شده سپس برای تأمین مالی تروریسم و سرازیر کردن قاتلان به خیابانهای ما و فرستادن مزدوران و دارندگان مواد مخدر استفاده شدند.”
این سخنان ، که به یک معنا می شود به “نعل وارونه زدن” تعبیرکرد ، گرچه امروزه مضحک و خنده آور بنظر می رسد اما اگر به این بهانه اقدامی صورت گیرد باید گفت قدرت های استعماری جهان به دلیل آگاه شدن ملت ها از شیوه های استعمار نوین نا امید شده اند و قصد عقبگرد دارند و می خواهند به همان شیوه های عریان وخشن دوران اولیه جریان استعماری برگردند و برای غصب منابع کشورها ، به قول معروف رو در بایستی را کنار بگذارند و بگویند ؛ ملت های هرچه دارند متعلق به ما هست که زور داریم ! و این به معنای بازگشت استعمار کهنه است.
باید آرزو کرد که توازن قوا در جهان امروز ، این اجازه را به قدرت های بی مهار ندهد که کشورهای دیگر را به شیوه های مختلف و بهانه های ظاهرالصلاح ، مستعمره خود کنند. اکنون و در این شرایط که نیات دولت های استکباری آشکار شده و آن ها شمشیر را از رو بسته اند ، قدرتمند شدن همه جانبه واقعی ملت ها یک اجبار است و برای این قدرتمندی ، بکارگیری همه نیروهای یک سرزمین ضرورت می یابد. اگر مردم یک سرزمینی نتوانند این وفاق را در عمل پیاده کنند ، یک روز نوبت آن ها خواهد شد زیرا ضعفا درصف غارت شدن قراردارند!
گیر به کافه!
اخیرا در رسآنه ها وفضای مجازی ، انتقاد یکی از شخصیت ها از گسترش کافه ها بازتاب یافت. وی در این مورد گفته است ؛ “غرب سیاست هایی را برای تقویت فرد گرایی دنبال می کند تا انسان حتی از خانواده اش دور بماند.آن ها سه محیط تعریف کرده اند: خوابگاه ، محل کار و مکانی سوم ، مانند کافه ، برای بیرون آمدن از تنهایی.
در این پارادایم ، دیگر خانواده معنا ندارد ؛ این نگاه در تقابل بافلسفه اسلام است.”
این سخنان — که دغدعه مندی دینی گوینده را نیز بازتاب می دهد ، متاسفانه ازچند نکته کوچک غفلت کرده است. آیا جامعه اسلامی ما قبل از اقبال مردم به کافه ها ، فاقد مکان هایی بوده است که مردم — و البته تقریبا فقط مردان — با حضور در آن مکان ها از تنهایی در می آمدند و وقت گذرانی می کردند؟ مسلما داشته اند و اکنون هم آن مکان های سنتی پا برجا هست!
قهوه خانه ها از قرون پیش وجود داشتند و علاوه بر رفع تنهایی ، با برنامه هایی مانند نقالی و شاهنامه خوانی فرهنگ سازی هم می کردند.ظاهرا عزیزان از این مکان ها بی خبر هستند! شاید بشود مدعی شد این جامعه ما بود که این نوع مکان ها را به غرب صادرکرد و آن ها فقط بومی و کمی متفاوتش کردند.اگر اعتراضی باید، از سوی آن ها توجیه پذیر است …
نکته کوچک دیگر آنکه در قهوه خانه ها عموما و غالب ، مردان حضور داشتند و بانوان جایی در آن مکان ها نداشته اند اما در کافه ها بانوان هم هستند و طبیعتا مردم می توانندخانوادگی در این مکان ها حضور یابند و اوقاتی را سپری کنند و خستگی کار و تلاش را از تن و روان خود بکاهند!
کاشکی در مقابله با نفوذفرهنگ بیگانه، سوژه هایی رابرگژینم تامخاطب بانگاه به زندگی خود،دچارتناقض نشود.تع