تعقیبات

عدالت اسیرمطامع قدرت —

 

هشتاد سال پیش ،پس از یک جنگ دهشتناک ، که میلیون ها انسان بی گناه را از نعمت حیات محروم ساخت ، قدرت های پیروز — که به کسب وجهه در نزد ابناء بشر نیاز داشتند ، و شاید بعضی ها نیز از سر خیر خواهی ، بنیان سازمان ملل را پی ریختند تا مثلا عدالت در میان جامعه انسانی گسترش یابد و کشوری بر کشوری دیگر با زبان زور سخن نگوید!
تاریخ گواه است که از آن پس تا کنون ، گر چه کشورها تا مرز جنگی همه گیر پیش رفته اند اما از آن اجتناب کرده اند، لیک ، جامعه انسانی یک روز خوش بخود ندیده است زیرا در واقعیت ، قدرت های بزرگ  — که هر لحظه در کمین دریدن حریف نشسته اند — سازمان ملل را برای پیشبرد مقاصد سلطه جویانه خویش می خواهند و اگر امورات این سازمان بر مراد آن ها نچرخد ، بی تردید آن را دور می زنند. به همین دلیل هست که فی المثل در واقعه جنایت بار تخریب همه جانبه غزه و رای دادگاه بین المللی علیه بانیان آن ، این تصمیم با مخالفت حامیان قدرتمند جانیان مواجه می شود و قضات رای دهنده تحریم می شوند! این اتفاق در نفس خود نشانگر آن هست که این سازمان های به ظاهر جهانی ، تنها ابزار نوین سلطه گری قدرت های بزرک است و لاغیر. البته ناگفته نماند که شمار زیادی از دولت های جهان همچنان تلاش می کنند تا سازمان های جهانی را از زیر سلطه قدرت ها رها سازند و استقلال آن ها را حفظ کنند ولی من حیث المجموع ،  این نهادهای جهانی در رابطه با اعمال عدالت موفقیت مورد انتظار را نداشته اند چرا که عدالت همچنان وهنوز! با قدرت تعریف می شود و لاجرم گرفتار مطامع قدرت ها باقی خواهدماند.

جنس دوم!
یک عده ای درجامعه ما هستند — که شمارشان به ویژه در افراد تصمیم ساز کم هم نیست ، — که هر کاری که بکنند و هرجوری که حرف بزنند ، — مثلا از سر خیرخواهی یا به خاطرحفظ شوون دیگران ، دُم خروس باورشان به این که ما جنس دوم داریم ، از همه بیرون می زند…

چندی پیش که بحث موتور سواری بانوان داغ بود ، گفته شده بود که :
“شاید بانوان موتورسوار به دلیل مشکلات پوشش و نبودن ایمنی، دچار حوادث شوند و ما شاهد جمع‌آوری جنازه خانم‌ها در جاده‌ها باشیم
خانمی که پشت موتور می‌نشیند، نمی‌تواند پوشش مناسب را حفظ کند، زیرا دو دست آن‌ها درگیر هدایت وسیله نقلیه است و در معرض باد قرار دارند”
ظاهرا گوینده این سخن اصولا در شهرهای کشور رفت و آمد ندارد و اولا ؛ ندیده است که بانوان بسیاری با حجاب سنتی و کامل در ترک موتور همسرانشان می نشیند و ناگزیر هستند با دو دست خودبه بدن راکب متصل شوند و گاهی هم فرزندوفرزندانی را هم میان خودشان محافظت می کند و نه به حجابشان خدشه ای وارد می شود و نه کسی جنازه ای جمع می کند! ( البته این موضوع ربطی به حوادث رانندگی با وسایل نقلیه موتوری ندارد که ممکن هست برای خیلی ها پیش بیاید).
دوم این که ؛ گوینده ظاهرا نمی داندکه راکبین موتور سیکلت باید کلاه ایمنی داشته باشندواین خودحفاظ پوشاننده تری هست!

در زمینه نگاه جنس دومی ، یکی هم موضوع مهریه هست که توجه به آن از یک جهت کار شایسته ایست.زیرا در چشم و هم چشمی ها کار تعیین میزان مهریه به جاهای عجیب وغریب کشانده شده است.و سامان منطقی و همیشگی و کار ساز دادن به این مساله ، کار بجایی هست. به یک اظهار نظر در این باره توجه فرمایید:

“🔹هیچ مخالفتی با سقف ۱۴ سکه برای مهریه در مجلس وجود ندارد.
🔹اصلاح قانون مهریه به نفع زنان است، زیرا سخت‌گیری‌ها مانع ازدواج می‌شود.
🔹پیشنهاد گنجاندن عبارت «عندالاستطاعه» در عقدنامه‌ها مطرح شده است.
🔹طلب مهریه توسط والدین زن پس از فوت او تابع قانون ارث است و نیاز به اصلاح دارد.”
در این سخنان به موردی که توجه نشده ریشه های افزایش تصاعدی مهریه هست چرا که جدا از مساله روانی — فرهنگی چشم و هم چشمی ، در واقع نیت خانواده زن در تعیین میزان مهریه ، مساله ضمانتی آن هست.
دراصل به دلیل اختیاری که مرد درجدا شدن دارد وزن تابع نظر مرد هست ، خانواده ها با مهریه های سنگین پیش بینی آینده ای را می کنند که اگر زندگی به هرعلتی ، به سامان نشود، جگرگوشه آن ها دراسارت یک “تصمیم” ، به خفت وخواری مبتلا نشود.
خب اگر مهریه آن گونه باشد که تصمیم سازان در نظر گرفته اند، آیا رغبت به ازدواج از سوی بانوان کم نمی شود؟ فکر نمی کنید آمده اید ابرو را درست کنید ممکن هست خدای ناکرده چشم را کور کنید؟ کاشکی نگاه های انقلابی و روزآمدی باشد که فکرخوب کاهش میزان مهریه را با تصمیمی متعادل جلا بخشد و گرنه اگر بانوان پس بنشینند ، زیان بیشتری به جامعه واردخواهد شد. خوددانید!