تعقیبات

لقلقه زبان —
باز هم گلی به جمال مردم کشورهای غربی که علیرغم فریبکاری سیاستمدارها و تصمیم گیرانشان ، برای محکومیت ستمی که به مردم غزه می رود و ظلمی که ظالمان تاریخ برآن ها تحمیل کرده اند، هر روز درخیابان هستند و گرنه دولت ها جز نمایش کاری نمی کنند.یعنی باتوجه به حمایت دولت قلدرآمریکا و دولت هایی که سابقه استعماری گسترده دارند و خالقان اسراییل محسوب می شوند، دولت های دیگر اگرهم بخواهند، کاری از دستشان برنمی آید مگر خطرکنند و باشاخ گاو در بیفتند که آن هم بعید است! دو نمونه از وقایع و حوآدثی که اخیرا رخ داد موید این سخن است:
اول حرکت مردمی ناوگان پایداری (صمود) ؛
در حالی که داوطلبان با همه خطراتی که رفتن به سمت غزه برایشان داشت به این اقدام دست زدند ، و بارها نیز مورد هجوم پهپادهایی قرار گرفتند اما از برنامه خویش برای شکاندن محاصره غزه منصرف نشدند، دولت هایی از روی صداقت وسیاستمدارهایی هم با اجرای نمایش ، کشتی هایی را برای حفاظت از ساکنان ناوگان طمود ارسال کردند و پز حقوق بشری را به کمال رساندند اما هنگامی که ناوهای اسراییلی برای سرکوب و دستگیری اعضای ناوگان صمود آمد هیچ کدام از کشتی های رزمی آن نمایشگران در صحنه نبود و نیروهای اسراییلی فعال مایشاء بودندو البته اکثر مردم ازحوادث تلخ بعد از آن هم از طریق رسانه ها آگاه شده اند.
مورد دوم ؛ طرح رییس جمهور آمریکا برای پایان دادن به جنگ در غزه هست که به مجرد اعلام از سوی اکثر سران کشورها به ویژه کشورهای مسلمان نشین مشهور، بی چون و چرا پذیرفته شد.به اندازه ای این تایید ناگهانی شگفت انگیز است که فقط می شود باور کرد که رییس جمهور آمریکا قبلا همه را به خط کرده و دیکته را گفته است! زیراساده ترین بخش این طرح — بجز اما و اگرهایی که در مورد وجود صداقت دراجرای آن بیان می شود ، این هست که با اجرای این طرح دوباره نظام استعماری قیمومیت را در باره یک سرزمین بی دفاع و مردم ستمدیده آن اجرا خواهند کرد.یعنی به جای آنکه گروه هایی از خود فلسطینی ها آنجا را اداره کنند ، تا مدتی نامعلوم به وسیله غربی ها اداره شود! این به آن معناهست که اغلب پشتیبانی ها از مردم فلسطین یک لقلقه زبان است.
انگشت توزندگی مردم!
مدتی بود بعد از چهار دهه که مردم نان کنجدی نوش جان می کردند و هنگام سفارش می گفتند: “شاطرلطفا دو تا نون خشخاشی بده”، سر و کله خشخاش تو نانوایی ها پیدا شد و کوزه آن هم در عطاری هاجلوه می کرد…
اما ناگهان خبر رسید که استفاده از خشخاش در نان غدغن شده است!
نمی دانیم استدلال منع کنندگان در این اقدام چه بوده است اما در جامعه ای که همه رقم مواد مخدر گیاهی و شیمیایی به وفور یافت می شود و کسی هم درجلوگیری انگونه که بایدحریفشان نیست ، و آمار معتادین متجاهر و معتادین محترم (ظاهرا کسانی هستندکه پول کافی برای خرید هر رقم از مواد را دارندو گوشه خیابان را اشغال نمی کنند!) هم کم نیست ، واقعا خشخاش در نان ، چه خطری برای امت شریف دارد که در کنار این همه مشکلات ریز ودرشت ، باید همت رامبذل قلع وقمع آن کرد. این کار را نمی گویند “نظارت تامه” (درحالئ که خیلی از امور به حال خود رهاشده) بلکه نام این کار؛ “انگشت در زندگی مردم کردن است”!