تعقیبات

دعوت بی ثمر —
این که رییس جمهوری محترم کشورمان به سبک گذشتگان شعارهای غیرقابل اجرا نمی دهد، قابل ستایش است اما این که برخی مسایل اصلی جامعه — که گره های کورشده چنددهه هست ، را ساده سازی می کند نیز، دست کمی ازشعارهای غیرقابل عمل ندارد!
درحالی که یک روند تصمیم گیری چند دهه — که همچنان توان استمرار و عمل دارد ، از یک سو با ایجاد نیروی گریز از مرکز منجر به هجرت نخبگان به بیرون از مرز شده است ، و از طرف دیگر ، اثرات تصمیم های عامه پسند و غیرکارشناسی در زمینه ها و بخش های مختلف بالا و پایین جامعه — که اکنون با صفت و قید “ناترازی” شناخته می شود، آشوبی در امور روزمره جامعه ایجاد کرده است ،بیان این عبارت که ؛ “از همین جا اعلام میکنم هر کسی در این مملکت میتواند مشکلات ما را حل کند این گوی و این میدان” ، ساده سازی یک امرپیچیده است!
دررابطه باموضوع گریزنخبگان همه می دانیم که درصدقابل توجهی ازآنان علی رغم میلشان، میهنشان را ترک می کنند. آنان جسمشان را به در می برند اما قلبشان را در سرزمین مادری جا می گذارند.
طبیعی است که اگر شرایط مناسب برای زیست آنان فراهم شود ، اکثرآن ها زندگی در میهن را به گذران درغربت ترجیح می دهند اما همه می دانیم که آن عواملی که موجب هجرت آنان شده است ، همچنان درجامعه فعال است و همچنان میزان خروجی را در نسبت به ورودی بالا نگه داشته است.
اما در ارتباط با دعوت رییس جمهوری باید متذکر شد که واقعیت این است ؛ با این دیوان سالاری و ذی نفوذان فعال درجامعه ، امکان مثمر بودن افرادخارج از دایره موجود بعید بنظر می رسد.
طی سال های اخیر، در فضای مجازی گزارش گونه هایی تصویری منتشر شده است که نشانگرآنست نخبگانی درکشورگام های موثری درارتقاء شرائط جامعه برداشته اندکه یا بابرخورد قهری یا بی مهری مواجه شده اند که بخش اعظم هجرت کنند از جمله آنان هستند.چه تضمینی وجودداردکه اگرکسانی خطرکردندوبا این دیوان سالاری و در میدان جولان ذی نفوذان ، قدم برای خدمت جلوگذاشتند راه برای تلاش آنان فراهم است و شرایط نامناسب آن ها را ازکرده شان پشیمان نخواهدکرد؟
بنظرمی رسدفراهم کردن شرایط مساعدبرای کار موردلزوم ، بایستی قبل ازدعوت صورت می گرفت وگرنه این سخن باآن شعارهای بی ثمردرعمل تفاوتی نخواهدداشت.زیرا این دعوت بی ثمری است که مسلما در آوار مشکلات جلوه نخواهدداشت.