اینجا ؛ یک قلب ، در یک جان می تپد!

چنذی پیش — در همین روزهایی که مقاومت مردم ایران از هر قوم و طایفه ای ، توهمات مهاجمان غربی را نقش بر آب کرد، رییس جمهورمحترم کشور هنسایه ( ترکیه) ، در یک سخنرانی در جمع اعضای حزبش ، نحوه ای از اثرگذاری یکی آز اقوام ساکن در سرزمین پهناور از هند تا بسفر و تا شمال آفریقا را برجسته کرد و از خدمات فرهنگی آنان به درستی یاد کرد لیکن تحت تاثیر ترفند ملی گرایی وارداتی غربی ، بخش های اساسی مربوط به تاریخ این منطقه را ( از روی عمد یا سهو ) نادیده گرفت. در مورد سخنان وی به متن خبر منتشر شده در رسانه های خودمان توجه فرمآیید :
“رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، روز شنبه ۲۱ تیر در سخنانی در جمع اعضای حزب عدالت و توسعه تبریز، اصفهان و ری (تهران) را از مراکز مهم تمدن ترک‌ها دانست.
🔹 او با اشاره به نقش تاریخی و فرهنگی تبریز، اصفهان و ری در تمدن ترک‌ها، از این شهرها به‌عنوان یکی‌از کانون‌های درخشان تاریخ ملت ترک یاد کرد.
🔹 اردوغان در این مراسم با تاکید بر این که ما از گذشته دور و سرزمین‌های مختلف گذر کرده‌ایم گفت: در نبرد تالاس در سال ۷۵۱، ترک‌ها به طور دسته جمعی با اسلام آشنا شدند و به اسلام مفتخر شدند. از آن روز به بعد، وقتی از ترک‌ها نام برده می‌شد، مسلمانان اولین چیزی بودند که به ذهن خطور می‌کردند و وقتی از مسلمانان نام برده می‌شد، ترک‌ها اولین چیزی بودند که به ذهن خطور می‌کردند.
🔹 او افزود: پس از مکه و مدینه، سمرقند، بخارا، ری، مرو، اصفهان، تبریز، هرات، دیاربکر، قونیه، بورسا، استانبول، آنکارا و بسیاری دیگر به مراکز تمدن، علم، هنر و حکومت برای ترک‌ها و مسلمانان تبدیل شدند.
🔹 رئیس‌جمهوری ترکیه مدعی شد: وقتی ما ترک‌ها، کردها و عرب‌ها اتحاد تشکیل دادیم، باد سم اسب‌هایمان نسیم خنکی را از دریای چین تا دریای آدریاتیک پخش می‌کرد. به یاد داشته باشید، تاخت و تاز اسب‌هایمان صلح را در سراسر این سرزمین گسترش داد و صدای برخورد شمشیرها، صلح را به این منطقه آورد.”

تاریخ به قول معروف تاریک است. و مسلما در جزییات به سختی می توان روایت ها را باور کرد کما این که در همین عصر خودمان موارد و مسایل تاریخی آنچنان وارونه بیان می شود که آنان که در آن حوادث زیسته اند گاهی دچار شک و تردید می شوند که آیا ما که شاهد زنده ایم درست می فهمیم یا آنچه اکنون عرضه می شود درست است! پس ، از جزییات تاریخ چند هزار ساله می گذریم اما تاریخ رآ ، تا حدودی در کلیات می توان باور کرد و پذیرفت.مثلا این که عباسیان به کمک خراسانیان بربنی امیه نژاد پرست و ستمگر فاسد غلبه کردند. و این که مردم ترک زبان منطقه پس از پذیرش اسلام نقش جنگاورخلافت نوظهورعباسی  را بعهده داشتند و به تدریج قوت گرفته ، ضمن خطبه خوانی به نام خلیفه عباسی ، در سرزمینی که پیش از آن ؛ آل ساسان ، آل اشکان ، سلوکیان و هخامنش در آن فرمان می راندند ، حکومت تشکیل دادند و در کنار سایر اقوام ساکن در منطقه ، گاهی وسعت سرزمین حکمرانی شان کوچک بود و گاهی بزرگ ولی هیچ گاه از دانش و همکادی نبوغ آسای سایر اقوام این سرزمین پهناور بی نیاز نبودند و آثاری که به زبان فارسی در هزار و اندی سال پس از اسلام آوردن مردم منطقه در جای جای سرزمین جلوه گری می کند ، نشان می دهد فقط اقوامی که رییس جمهورمحترم گزینش کرده اند در اعتلای فرهنگ و تمدن منطقه تآثیر گذار نبوده اند و انصافا حق بسیار متعلق به اقوام دیگر است..
.رییس جمهورمحترم خوبست به یاد مثنوی مولوی و نیز اشعار فارسی در بناهای تاریخی منطقه حکمرانی شان بیفتند و به این نوع موارد عنایتی داشته باشند!
در پایان برای مزید دانش عزیزان یک جانبه نگرِ بی موقع ، بخشی از متن یکی از کتیبه های داریوش هخامنشی را می آورم .این دیگرجعل نیست و نژادگرایی یا سیاست زدگی در آن راه ندارد. سندیست ازاعماق تاریخ و کسی نمی تواند منکرآن شود.
“ترجمه پارسی متن سنگ‌نوشته DNa
……..
بند ۳ — داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این (است) کشورهائی که من جدا از پارس گرفتم. بر آن‌ها حکمرانی کردم. به من مالیات دادند. آنچه از طرف من به آن‌ها گفته شد آن را کردند. قانون من آن (است که) ایشان را نگاهداشت. ماد – خوزستان – پارت – هرات – بلخ – سغد – خوارزم – زرنگ – رخج – ث ت گوش گندار – هند – سکائیهای هوم نوش – سکائی‌های تیز خود – بابل – آشور – عربستان – مصر – ارمنستان – کپدوکیه – سارد – یونان – سکائی‌های ماوراء دریا – سکودر – یونانی‌های سپر روی سر – لیبیها – حبشی‌ها – اهالی مک”

شاید این سند تاریخی بتواند قدرت طلبان را هشیار کند و آنان را در تحلیل هایشان به جاده انصاف رهنمون شود.پس ؛ به هوش باشید و به گوش …

فریب ملی گرایی غربی را نخورید که در زمانی که هر شهر در غرب جهان ، یک کشور بود و مردمانش با هم ناسازگار ، سرزمینی از هند تا بسفر و شمال آفریقا زیر یک پرچم و با خرده فرهنگ های گوناگون ، یک مجموعه منسجم را تشکیل می دادند و هنوز هم — باهمه ترفندهای معاندین ،  گرچه سستی بر آنان مستولی شده است ، در یک موقعیت نوین ، یک مجموعه هستند زیرا اینجا ؛ یک قلب ، نه در یک تن ، بل در یک جان می تپد…!