آنان در دل آتش،انسان باقی ماندند

در این شماره معیار قصد بر این بود که مطلبی تکمیلی در مورد سخنانی که به نقل از رییس جمهوری کشور همسایه ، ترکیه ، در فضای مجازی منتشر شده بنویسم. وی در مورد نقشی که برادران ترک در اعتلای فرهنگ و تمدن منطقه داشته اند مطالبی بیان کرده است که نیاز به تکمیل کردن آن باقی است و می ماند برای بعد.
اما ، درهمین فضا، نوشته ای از هموطنان محبوس در زندان اوین پیرامون عکس العمل زندانیان پس از تجاوز دشمن صهیونیستی انتشار یافته که موضوع مورد بحث آن مطلب ، نشانگر فرهنگ والای انسان ایرانی است .
به شکرانه تجلی این خصوصیت استثنایی درانسان ایرانی ، با افتخار بخش های قابل درج در مطبوعه را ، از این نوشته به عنوان سرمقاله این شماره تقدیم خوانندگان می نمایم.

“در گزارشی که ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان از بمباران زندان اوین ارائه کردند، صحنه‌ای روایت شده است که کمتر در حافظه‌ی تاریخ جهان به آن بر می‌خوریم، لحظه‌ای شگفت که مرز میان اسارت و آزادی، قدرت و شرافت، از نو معنا می‌شود.

در روایت آنان آمده است:
«نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درِ بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری‌شان در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده. عده‌ای از زندانیان برای کمک به مجروحان وارد بهداری شدند و شماری از کشته‌شدگان و زخمی‌ها را بیرون کشیدند.

همزمان، بند امنیتی زندان — که ده‌ها زندانی را در سلول‌های انفرادی خود جای داده بود — آسیب دید. درها باز شدند و زندانیان و مأموران امنیتی با چهره‌هایی وحشت‌زده از بند خارج شدند. تا حدود ساعت ۲ بعدازظهر، در حالی‌که تعداد مأموران زندان و نیروهای امنیتی اندک بود، پیکر حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر از کارکنان بهداری، زندانیان، انباری‌ها، و مأموران بند ۲۰۹، توسط خود زندانیان از زیر آوار بیرون آورده شد.»

در این لحظه‌ی پرهراس و خطرناک، آن‌چه برای زندانیان طبیعی به نظر می‌رسد، فرار بود؛ اما آن‌چه رخ داده است، سراسر حکایت از فداکاری دارد. در چنین لحظه بی نظم ، طبیعی‌ است که باید به فکر گریز بود . اما زندانیان بی‌هیچ وسیله‌ی امداد ، خود را به دل آتش و ویرانی می‌زنند و زخمی‌ها و بدن‌های بی‌جان کادر زندان را بیرون می‌کشند، حتی زمانی که زندانیان و مأموران بند امنیتی ۲۰۹با چهره‌هایی هراسان بیرون آمدند، بدون کوچک‌ترین تبعیضی میان زندانی و بازجو، به یاری‌مصدومان شتافتند.

در آن روز ، زندانیان بند ۴ با انتخابی روبه‌رو می‌شوند میان نجات خود یا نجات انسان‌های دیگر با هر مرام و مسلک. آن‌ها آزادی فیزیکی خود را فدای جان انسان‌هایی کردند که پیش از این در مقابلشان ایستاده بودند. آن‌ها نه انتقام گرفتند، نه خشونت را با خشونت پاسخ دادند، بلکه به ساده‌ترین و شریف‌ترین شکل، «انسان» باقی ماندند و انسانیت را معنا بخشیدند و این همان لحظه‌ای است که انسان دوستی ، دیوارهای بلند زندان را درمی‌نوردد و در حافظه‌ی تاریخ ماندگار می‌شود.

……………..
……………….
زندانیان سیاسی با بدن‌هایی زخمی، اما دل‌هایی آزاد، کاری کردند که تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد. آنان نشان دادند که شرافت را نمی‌توان به زنجیر کشید و انسانیت را نمی‌توان سرکوب کرد.
………….