تعقیبات

نگاه سوداگرانه —
ظاهرا نگاه خودی وغیرخودی دارد در پهنه سیاست جهانی جا می افتد. یعنی سردمداران کشورهایی که دولت هایشان برای خودحق قلدری قائل هستند ، بدون آن که به تاثیرگفته هایشان در میان مردم جهان — آنهم دردوران دهکده شدن جهان نه فقط با رسانه های صوتی و تصویری بلکه با جهان ناپیدای اینترنت و سلطه شبکه های اجتماعی — ، این تبعیض بین انسان ها و مسایلشان را با دید “یا با من است یا با من نیست” کاملا ترویج و اعمال می کنند .
نمی دانم که قبل از برقراری توافق پایان درگیری — که امیدوار باشیم از سوی زورگویان شکسته نشود ، رییس جمهورآمریکا که برپایه طرح او این توافق شکل گرفت ، مدام ؛ به مناسبت و بی مناسب از آهمیت آزادی گروگان های آسراییلی و رنجی که آن ها و خانواده هایشان متحمل شدند یاد می کرد بدون آن که از رنج بیش از دو میلیون انسان درغزه چیزی بگوید اما ترجیع بند سخنانش این بود که ؛ “عدالت برای همه اجرا می شود”.عدالتی که گروه اعظمی از مردم در نگاه مجری عدالت نادیده می ماند حتی در قالب یادآوری با ذکر یک عبارت کوتاه “دلسوزانه”!
چین پرستان!
اگر بخاطر عزیزان مانده باشد ، یک دورانی بحث شیوه حکمرانی چینی ها و تجویز آن برای ایران در سطح صاحبنظران و رسانه داغ بود. آن زمان بودند شماری از یزرگان که از باب خیرخواهی می اندیشیدند که پیروی از آن شیوه برای ایران کارآیی بهتری دارد اما هرگز به تفاوت فرهنگ ها و تاثیرات تاریخی ، جغرافیایی دو منطقه اشاره ای نمی کردند.زیرا بیشتر، آن بزرگان ، اقتدارگرایی را مد نظر داشتند و برای سرعت در روال کارها آن را مفیدجامعه ما می دانستند.
البته ذکر این نکته ضروری هست که این قلم نه قصد مذمت شیوه چینی را دارد و نه قصد تبلیغ آن را دارد بلکه درپی نقد نگاه بخشی از هموطنان خودهست.
گفتنی است ؛ اخیرا نیز، ظاهرا برخی این باب را بازگشایی کرده یا درپی بازگشایی آن هستند. آن زمان ، هنوز چند دهه بر ما نگذشته بود که نقل محافل خودی وغیر خودی رواج نقایصی باشد که اکنون همه از کوچک و بزرگ و ریز و درشت به آن آگاه و معترف هستند. و البته اطلاعات مردم از شیوه حکمرانی دوستان چینی هم ، نسبت به گذشته افزون شده است و به نظرمی رسد بابی که مدافعان “روش چینی”در کشور گشوده اند برای هواداران ، کم چالش نباشد!
حداقل ، آگاهی مردم به چند نکته و مورد مهم در رابطه با چین بیشترشده است .مثلا ؛ چین تقریبا همه ی بازار جهان را از آن خود کرده است و نقطه ای از این کره خاکی نیست که کالای چینی به آن راه پیدا نکرده باشد!
این توان اگر هم محصول اقتدارگرایی درحکومت چین باشد ، بدون تردید جنبه های دیگری نیز دارد که به کمک اقتدار، اثرخود را بر روند ؛ خلق ایده ، تولید محصول ، بازاریابی و بازگشت سرمایه و سود نشان می دهد.یعنی هیچ مانعی برای خالقان ایده ، سرمایه گذاران در تولید و سودبرندگان از بازاری که ایجاد شده وجود ندارد و فکر ناموثر خودی و غیر خودی — که موریانه اعتماد و فداکاری است — دراین روند جایی ندارد! در واقع درچین سفره ای باز است که همه از آن بهره می برند و اقتدار سایه اش را بر همه یکسان می گستراند و آفتابش هم یکسان می تابد.در آن جا اگر کسی از مسیر سالمِ تعیین شده تخطی کند مجازاتش بدون گذشت هست و اگر بی گناه باشد عدالت اقتدارگرانه حمایتش می کند و هیچ نگاه مومنانه ای برای هیچ گروهی اعمال نمی شود.آیا این روش با آن سختی اش ، در جامعه ما جواب می دهد؟
بدون تردید چنان روش و شیوه ای که هواداران روش چینی به دنبال آن هستند ،”آنی” نیست که درچین پیاده شده است آن ها از همه آنچه در چین می گذرد، فقط “اقتدار”ش رامی خواهند،چین پرستان فی الحقیقه اقتدارپرست هستندولاغیر…