تعقیبات
مشروطه
بعد از سلطه مغول بر بیش از نیمی از جهان آن روز ، ایرانیان به تدریج رخوت حاصل از تسلط یک قوم خشن را کنار زدند و شرایط کشور را با حضور اشغالگران و پس از آن ، مسلطون تیموری ، به نحوی پیش بردند که در دوران ملوک الطوایفی این منطقه ، ( مانند دوران پس از سلطه نژاد پرستانه بنی امیه و بنی عباس ) همچنان فرهنگ و تمدن ایرانیان در سراسر سرزمین های زیر نظر سلطه گران ، ساری و جاری بود و همچنان یکپارچگی فرهنگی حفظ شده بود! تا با حضور صفویه ، یک پارچگی سیاسی نیز بر سرزمین حاکم شد.
از آن زمان ، تاریخ ایرانیان — تا هنگامه شکست های قاجار از روسیه تزاری — با توهمات و تصورات شکوفایی دوران هخامنشی و ساسانی می گذشت و انگار ایرانیان خود را محورجهان مسکون می پنداشتند!
شکست چند باره از روسیه ،بنظر این قلم ، ایرانیان را از تصور محور جهان مسکون بودن ،به بیرون از دایره توهم پرتاب کرد! از آن زمان ایرانیان درتلاطم شدند تا فاصله خویش را با جهان تازه کم کنند و سراسیمه به هر دری زدند!
احتمالامی توان پذیرفت ؛هرجنبش و حرکت نیکو یا مذموم که درجامعه ایران به وقوع پیوست ، درجهت بیداری از خواب گران و به منظورجبران عقب افتادگی ایرانیان از جهان نوین بوده است.
جنبش مشروطه نیز یکی از آن تلاش ها محسوب می شود که با پیروزی عمومی و گسترده خود ، ماندگار شد گرچه برای رسیدن به اهدافش موفق نشد..
مع الاسف د رپی پیروزی جنبش مشروطه ،حوادث به گونه ای رقم خوردکه کشور در چنگال استبداد گرفتار آمد ، اما دو اتفاق قابل دفاع رخ داد که جانفشانی های مشروطه خواهان را بی ثمر نگذاشت! اول این که ؛ حاکم مستبد برای اثبات خود ، بخشی از خواست های جامعه را متحقق ساخت .یعنی همراه با تحمیل سلطه شخص بر چامعه ، اصلاحات مورد انتظار و نیاز کشور را برای گذر از یک جامعه سنتی به یک جامعه نوین به اجرا درآمد. دوم این که ؛ مطالبات احاد جامعه برای ایجاد تغییرات ضروری به منظور ورود جامعه ایرانی به جهان تازه را دائمی کرد و تمام جنبش های این سال ها را در پس از سقوط مستبد اول ، باید در این راستا تحلیل کرد و باید پذیرفت این حرکات برای رسیدن به آنچه اهداف آغاز کنندگان مشروطه خواهی بود ، همچنان ادامه دارد…
روزی برای خبرنگار
مرداد اضافه بر زنده کردن خاطرات عدالت خواهی ایرانیان ( مشروطه )، یک خاطره خجسته و مکمل هم در خود دارد و آن برگزاری یا یزرگداشت روز خبرنگار است.
بنظر این قلم ، بزرگداشت روز خبرنگار — گرچه با توجه به تحقق ظاهری مشروطه ، متاخر است — اما مکمل است !
برای رسیدن به عدالت واقعی ، باید قدرت خبرنگار به عنوان چشم وگوش جامعه ، به طورواقعی متحقق و جاری و ساری در همه شوون باشد.
بدونِ توانایی وسیع خبرنگار — نویسنده ( که بی تردید باید در قبال گزارش ها و نوشته هایش ، در برابر قوانین شفاف و غیرکلی ، مسوول باشد) ، رسیدن به عدالت واقعی و یک جامعه دموکراتِ مدام رو به رشد ، یک خواست ناشدنی است.
این که بدانیم درحال حاضر جامعه ما تا چه میزان به این حقیقت نزدیک هست ، میزان تحقق مطالبات رانمایان می کند.اما اکنون باید اعتراف کرد که ؛ رسانه ها درجامعه ما عمومادر کما هستند ومشکلات عدیده وهمه جانبه ای گریبانگیرشان هست.