گردشگری شرق آسیا (چین)

مریم سادات موسوی
قسمت اول
طی سالهای اخیر، البته پیش از شیوع کرونا، چین جزو ۵ کشور اول دنیا از لحاظ تعداد گردشگر ورودی قرار گرفت. البته چین در زمره کشورهای گردشگر فرست دنیا نیز محسوب میشود. جاذبههای تاریخی، طبیعی، فرهنگی، حتی اقتصادی، گردشگران زیادی را به سمت این کشور جذب میکند. بعد از بحران کرونا و آغاز آن از چین، تعداد مسافران تفریحی به این کشور کاهش پیدا کرد اما به مرور و با همهگیری واکسیناسیون، مجدد مسافران برای رفتن به این مقصد برنامهریزی میکنند.
چین کشوری در آسیای شرقی است و با مساحت ۹۶۱/۵۹۶/۹کیلومتر مربع چهارمین کشور پهناور جهان بعد از روسیه، کانادا و آمریکا و با جمعیت بیش از ۴۰۷/۱ میلیارد نفر، پرجمعیتترین کشور جهان است.
چین کشوری تکحزبی است که با نام حزب کمونیست چین، بر ۲۲ استان، ۵ منطقه خودمختار، ۴ شهرداری زیر نظر دولت مرکزی در چین (پکن [پایتخت]، شانگهای [بزرگترین شهر]، تیانجین، چونگکینگ) و به غیراز سرزمین اصلی چین، ۲ منطقه ویژه اداری (هنگ کنگ و ماکائو) حکومت میکند.چین با ۱۴ کشور از شمال با روسیه، مغولستان و قزاقستان، از شرق با کره شمالی، از غرب با قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و پاکستان و از جنوب با هند، نپال، بوتان، میانمار، لائوس و ویتنام؛ مرز خاکی دارد. زبان رسمی چین، ماندارین بر اساس الفبای چینی با ۱.۷۰۰.۰۰۰.۰۰۰ نفر گوینده، پرشمارترین زبان جهان، یکی از زبانهای رسمی سازمان ملل متحد و یکی از سختترین زبانهای جهان است. واحد پول چین یوان است. شی جین پینگ با عنوان رهبر عالیمقام، رئیسجمهور مادامالعمر، رئیسجمهور جمهوری خلق چین و قدرتمندترین فرد جهان براساس وبگاه فوربز است. (ویکیپدیا)

این سرزمین شرق آسیا که در مجاورت آن رود چین قرار دارد، دارای آب و هوایی متنوع است؛ جنوب آن نقاط گرمسیری و بارانی دارد و نقاط سردسیر آن در شمال است. در مناطق ساحلی جنوب و شرق پدیده ها و بلایای طبیعی مانند زلزله، خشک سالی، طوفانهای موسمی، رانش زمین، سیلهای ویران کننده و سونامیهای وحشتناک امری عادی و طبیعی است.
وبسایت “تاریخ ما” در مورد چین مینویسد: قدمت تمدن چین به بیش از هفت هزار سال پیش میرسد بنابراین تمدن چین باستان بسیار قدیمی میباشد . نخستین تمدنهای چین در کناره رودهای یانگ تسه و رود زرد صورت گرفته شد . تحقیقات نشان میدهد که ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مردمی در دره یانگ زندگی میکردند که شغلشان کشاورزی بوده است . آن ها آن منطقه را برای کشت برنج آباد کردند و در دره رود زردنیز ارزن میکاشتند زیرا هوای آن جا بسیار سرد و برای کشت برنج مناسب نبود.
مجله گردشگری الی گشت در تکمیل تاریخ چین توضیح میدهد، بیش از هزاران سال از زمان استفاده حروف چینی میگذرد که از آن درنوشتن زبانهای چینی بهره میگیرند. دولت چین در سال ۱۹۵۶ تصمیم گرفت حروف چینی سادهای را به مردم معرفی تا مشکلات خط چینی قدیمی کمی برطرف شود و اکنون چینی سنتی به کلی از میان رفته است. زبانهای چینی قسمتی از خانواده زبانهای سینی تبتی هستند. زبان اصلی یا زبان رسمی مردم چین، چینی ماندارین یا پوتونگ خوا هست که مردم به آن حرف میزنند. درباره فرهنگ چین باید گفت که فرهنگی بسیار غنی است و وجود فلاسفه بزرگی که در این سرزمین رشد پیدا کردند خود گویای این مساله است. قوم هانها قوم غالب کشور چین است و پس از آن به ترتیب اقوام ژوانگ، منچو، اویغور و هانهای مسلمان، مغول، تبتیها و… سایر اقوام این سرزمین هستند. در طول تاریخ مکتب های اصلی چین یعنی کنفوسیوسگرایی و تائویی رواج داشته و به نوبه خود هر یک نقش مهمی در فرهنگ چین داشتهاند.
رفته رفته با گذشت زمان فرهنگ یانگ شائو بوجود آمد. مورخان عصر طلایی این فرهنگ را سالهای ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ پیش از میلاد میدانند. در قرن بیست و سوم پیش از میلاد، امپراتور یائو به تخت نشست که امپراطوری خردمندی و مهربان و مورد احترام مردم بود. در دوره او سیل و طوفان چین را ویران کرد و ناامنی اجتماعی بوجود آمد تا جایی که خطر نابودی امپراتوری احساس میشد. پس از امپراتور یائو، امپراتور شوین به امپراتوری برگزیده شد و به رفع مشکلات موجود در چین پرداخت. سلسله شانگ از دیگر سلسلهها و امپراتوریها پیش از میلاد در چین بود که همزمان با عصر برنز قدرت داشتند. سلسله جو سلسله بعدی بود که پس از سلسله شانگ به قدرت رسید. اگرچه امپراتوری مقتدر بود اما کم کم رو به ضعف و زوال رفت. ناامنی و شورش آغاز شده بود و هرکسی در گوشهای یک حکومت برای خود تشکیل داد. فیلسوف پر آوازه چین استاد کانگ یا همان کنفسیوس در سال ۵۵۱ پیش از میلاد در استان شاندونگ در باختر چین، به دنیا آمد.در زمان حیات او امنیت و رفاه اجتماعی در اوج خود بود. کنفوسیوس در سال ۴۷۹ پیش از میلاد درگذشت.
عاقبت سلسله چین که روز به روز قدرت مییافت و قویتر میشد بر دیگر رقبا غلبه یافت و سلسله چین روی کار آمد. نام کشور چین هم از نام همین سلسله برای کشور چین گزیده شد.
وبسایت نقشه تاریخ در مورد تاریخ معاصر چین مینویسد. پس از دوهزار سال امپراتوری در چین، نظام جمهوری به رهبری گوئومین دانگ از حزب ملی سون یات سن در ۱۹۱۱ ایجاد شد. و در سال ۱۹۲۱ حزب کمونیست تاسیس شد.
رهبر این حزب که مائو تسه تونگ بود با رهبر حزب ملی که در آن زمان چیان کای شک بود بر سر حکومت به جنگ داخلی پرداختند. در جنگ جهانی این دو حزب همکاری کردند ولی بعد از آن حزب کمونیست قدرت گرفت و ملیون را وادار به عقبنشینی به تایوان کرد. در اول اکتبر ۱۹۴۹ مائوتسه تونگ جمهوری خلق چین را اعلام کرد. در آن زمان عملا دو کشور چین وجود داشت: جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی و جمهوری چین در تایوان. در حکومت کمونیستی، سیاست اصلی بیدینی بود. سرکوب دین در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد. از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۶ که مائو در گذشت اغلب معابد ویران شد. بعد از مائو، شیائوپینگ در ۱۹۷۹ بر سر کار آمد که واقعگراتر بود و درها را به روی غرب گشود. و در ۱۹۸۰ معابد بسیاری احیا شد.
اقتصاد چین از دهه ۱۹۸۰ تاکنون پرشتابترین اقتصاد جهان بوده به طوری که سالانه ۱۰٪ رشد کرده است. نرخ تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۰۵ به ۲.۲۸۶ تریلیون دلار و در ۲۰۱۷ به ۱۲.۲۵۰ تریلیون دلار رسید. چین پس از پایان دوران مائوئیستی در ۱۹۷۸ از یک اقتصاد کاملاً دولتی سوسیالیستی مبتنی بر برنامهریزی ،به سوی اقتصاد مختلط حرکت کرد. این دگردیسی نیازمند شمار زیادی اصلاحات در نظامهای مالی، محاسباتی، نهادی، حکمرانی و قضایی و هم چنین انعطاف دولت برای واکنش به نتایج غیرمنتظرهای بود که احتمالاً بهواسطه این تغییرات حاصل میشد. این اصلاحات باعث شد جامعه چین شاهد روند بسیار شدید صنعتیسازی و شهرنشینی باشد؛ فرآیندی که بر تمام وجوه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این کشور تأثیر گذاشت.
اندازه بزرگ چین به معنای تنوع درآمدی بالا در این کشور است به این شکل که در یک زمان شاهد فقر مطلق و رفاه نسبی در آن بودهایم. در بسیاری از مناطق روستایی، مردم هنوز حاصل کشت خود را مصرف میکنند در حالی که در شهرهای بزرگی چون شانگهای و پکن اقتصاد مبتنی بر خدمات شکل گرفته است.
با تشکیل جمهوری خلق چین پس از سال ۱۹۴۹، اقتصاد این کشور شاهد روندهای پرفراز و نشیب و شگفتیساز بوده است. چین شاهد انقلاب، سوسیالیسم، مائوئیسم و در نهایت اصلاحات تدریجی اقتصادی و رشد پرشتاب بوده که شاخصه اصلی دوران پسامائوئیستی است. قحطی حاصل از سیاست «گامی بزرگ به جلو» و آشوبهای پس از انقلاب فرهنگی تأثیرات منفی بر اقتصاد چین گذاشتند. اما از زمانی که چین در ۱۹۷۸ دست به اصلاحات اقتصادی زد، توانست پیشرفتهای زیادی در وضع زندگی مردم به وجود آورد و ثبات اجتماعی را افزایش دهد. چین در این دوران از یک کشور سوسیالیست منزوی به ستون فقرات اقتصاد جهان تبدیل شد.
از تاریخ و جغرافیا تا فرهنگ و اقتصاد چین، تا حدی سعی کردیم در این یادداشت اشاره کنیم. در مورد چین صدها کتاب نوشته شده است که تعداد زیادی از آن ها نیز به فارسی ترجمه شده است. در سریالها و فیلمهای این کشور نیز میتوان ردپای فرهنگ و تاریخ را دید. در یادداشت بعدی به دیدنیهای این کشور میرسیم.
ادامه دارد…