روزگاریک جوانی به من بدهکاراست
به نام خدا
نگاهی به نمایش شراره
روزگار یک جوانی به من بدهکار است
شیرین حمزه
شراره داستان پر غصه نسلی است که از روزگار، جوانی کردن را طلب دارد. نمایش داستان شراره زنی است که همسرش در آغازین روزهای جنگ، در جبهه شهید می شود. زن بنا بر رسم پیشینیان، با برادر همسرش ازدواج می کند تا علاوه بر حفظ سنت گذشتگان، ناموس خانوادگی هم از تعرض مصون بماند. ازدواج دوم مدت زیادی دوام ندارد چرا که علاوه بر اینکه شراره از همسرش کوچک تر است، هیچ علاقه و عشقی بین آن دو وجود ندارد. اما سرنوشت او به اینجا هم ختم نمی شود. همسر دوم بر اثر عوارض بمباران شیمیایی پس از سال ها تحمل درد شهید می شود و شراره برای دومین بار به دست سرنوشت سپرده می شود. در ادامه برخوردهای او با خواستگاران و عوامل بنیاد شهید که همگی در فکر منافع شخصی اقدام به ایجاد ارتباط با او می کنند شراره را به این نتیجه می رساند که شیوه دیگری برای زندگی در پیش بگیرد تا از گزند مخاطرات روزگار در امان باشد. شراره به تبعات سال های پس از دفاع مقدس می پردازد و این حقیقت آشکار که وقایع جنگ سال ها پس از وقوع اثرات شان همچنان باقی است. تسلط خانم نکیسا در نقش شراره خوب و به اندازه بازی می کند. تمام مدت اجرا روی صحنه بود، بدون حتی یک تپق.اپیزود مربوط به حضور کارمندان بنیاد شهید بی نظیر بود و لابلای خنده هایی که می گرفت ، چقدر غم داشت. تداعی گر نقش های نمایش خنکای ختم خاطره بود. همچنین صحنه مربوط به عکس یادگاری عروس و داماد خیلی خوب کارگردانی شده بود.نمایش به تبعات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس میپردازد که تا سالیان پس از جنگ نیز ادامه داشته و دارد.گزارشهای زمانی «رفتن به گذشته و بازگشت به حال» اتفاقات را نشان امان میدهد و بهنوعی از روایت تکنیک سیال ذهن استفاده کرده است. ما در این برگشت به گذشته شاهد وقایع مهم زندگی این زن هستیم.منطق نمایشی دلیل موجهی برای این ارتباط با مخاطب وجود ندارد. به عبارتی دیگر سخن تعریف زندگیاش برای مخاطبان میباید بر پایه منطق یا ترفندی دراماتیک شکل بگیرد؛ بهطور مثال در آغاز می بینیم که زن در حال مصاحبه با یک خبرنگار است یا دارد زندگی خود را برای نوشتن خاطراتش ضبط میکند یا دارد برای یک شخصیت مثلاً دوست یا یک نویسنده که وقایع جنگ را مینویسد، سرگذشتش را تعریف میکند و آنگاه تعریف زندگیاش برای مخاطبان منطقی جلوه میکند وگرنه این پرسش پیش میآید که او چرا دارد زندگی و سرگذشتش را برای تماشاکنان بدون هیچ مقدمهای تعریف میکند؟ شراره بازیهای نسبتاً قابلباوری را ارائه میدهد. دیگر بازی بازیگران هم روان و در فضایی ذهنی موجز و بدون اضافات اتفاق میافتد. ریتم نمایش هم نسبتاً مطلوب است. سیمای زن ایرانی و مسلمان را به بهدرستی و بهخوبی ترسیم میکند، زنی که عاشق میشود، ازدواج میکند، عشقش شهید میشود و همچنان صبورانه و با ازخودگذشتگی بر جای میماند تا مردی دیگر را به سامان برساند اما او نیز پس از جراحات ناشی از جنگ شهید میشود. این سیمای زن مبارز، عفیف، عاشق و باایمان ایران اسلامی است.این اثر نمایشی روایتگر داستان زنی است که در روزهای آغازین جنگ نامزد خود را از دست میدهد و در طول سالیان سال با خاطرات او زندگی میکند. جنگ و تبعات آن به مانند بسیاری از افراد دیگر همچنان برای این شخصیت وجود دارد و بر زندگی او سایه انداخته است. بر همین اساس نمایش چند مقطع از زندگی این زن را به صورت رئالیستی به تصویر میکشد. تصویری که برای این زن با وجود کیلومترها فاصله از جنگ برایش ایجاد میشود. البته این کاراکتر به دلیل آنکه دائم با شخصیتهای ذهنی درگیر است گاهی نمایش از فضای رئال فاصله گرفته و ذهنیتر میشود.نمایش بسیار ساده و صمیمانه با مخاطب ارتباط برقرار می کند و تماشاگر را با خود همراه میکند.تبعات و حواشی جنگ تمام انسانهای جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. در سراسر دنیا افراد و خانواده کسانی که درگیر جنگ بودهاند، مورد کمتوجهی واقع میشوند و زنهایی که شوهرانشان را در جنگ از دست میدهند دچار سرنوشتی تلخ میشوند و اینگونه باید با خاطرات و زندگی خود گذران عمر کنند تا به پایان خط برسند و این موضوع از تبعات جنگ در همه دنیاست.طراحی صحنه بخش های مختلف که صحنه های بسیاری را تداعی می کند. استلیزه بودن صحنه و کاربردی بودن آن، طراحی نور و نورپردازی در ایجاد سایه های وهم انگیز بیانگر روابط انسانی عمیقی است که میان کارکترهای نمایش وجود دارد که پدیده زشتی به نام جنگ چگونه آن را تحت تاثیر قرار میدهد.تبعات جنگ چگونه زندگی افرادی را تحتالشعاع قرار میدهد که ارتباط مستقیمی با آن نداشتهاند . این نمایش قصه شراره ایران نیست بلکه قصه شرارههای دنیاست که در جنگ دخیل نیستند ولی بیشترین آسیب را از آن میبینند.جهان شمول بودن مضمون نمایش جنگ با پایان اش و برچیده شدن ادوات جنگی از سطح شهرها و کشورها تمام نمی شود و در بین مردم ادامه دارد و تبعاتی که دارد شاهد این موضوع است.