خلافکاران؛ تکثیر و منتشر می‌شوند!

سید ابوالقاسم موسوی

مدیر مسوول

این روزها صاحب این قلم در التهاب یک مالباختگی غوطه می‌خورد، چرا که “ترفندباز”ی با ظاهر مطبوع و مطلوب، مبالغ نه چندان اندکی (البته برای یک باز نشسته) دریافت کرده تا محصولی را تحویل دهد و نداده و هزار و یک بازی به نمایش گذاشته تا پول بی زبان بالا کشیده را پس ندهد.و جالب این که مورد به اطلاع اتحادیه لوازم خانگی رسیده و گفته شده که این کاسب نا حبیب الله در منطقه تجاری “امین حضور” به ملوث کردن معنای نیکوی امانت داری سرگرم است لیکن زور اتحادیه به متخلف مال مردم خور نرسیده است و او وجه را تمام و کمال پرداخت نکرده و دردل خود قند آب می‌کند.
او می‌داند که شکایت به دادگاه یعنی سال‌ها دوندگی و شاید که هنگام رسیدگی به شکایت می‌بایستی نواده اینجانب بانواده وی دردادگاه حاضر شوند!
صاحب قلم این روزها با چنین دلمشغولی‌ای روزگار می‌گذراند که خبر ناگوار فروریزی برج متروپل آبادان مظلوم، سرخط خبرهای ایران و به نحوی جهان شد و معلوم شد که در ساخت این برج کسری‌هایی وجود داشته و در واقع خلاف‌هایی صورت گرفته است. فکر کردم که در واقع بدانم کلمه خلافکار و خلافکاری در فرهنگ مردم و در لغت‌نامه فرهیختگان ما به چه معنایی است و علی‌القاعده به دهخدا و معین بزرگ رجوع کردم. آن‌ها می‌گویند:
خلافکار
(خَ) [ع – فا.] (ص فا.) آن که خلاف می‌کند، آن که رفتار نادرست و ناروا دارد، متخلف.
این واژه در بانک‌های دیگر:
خلافکار (کلمات به فارسی): تبهکار
خلافکار (فرهنگ فارسی هوشیار): نشایستگر نیسانکار (صفت) کسی که مرتکب امور ناشایست شود. آنکه کارناشایست انجام دهد، خاطی، گناهکار.
*
خلاف کاری. نویسه گردانی: ḴLAF KARY
خلاف کاری . [ خ ِ /خ َ ] (حامص مرکب ) عمل گناهکار. عمل خاطی . عمل خلافکار. || ضد سازگاری . (یادداشت بخط مؤلف):

بر وفق چنین خلاف کاری
تسلیم به از ستیزه کاری

****

چون داروی طبع سازگاریست
مردن سبب خلاف کاریست
” نظامی”

و البته مشخص شد که اختلاس هم نوع محترمانه خلاف است و ارتشاء نیز شکل پنهان آنست و هر آنچه که اشخاص با نفوذ خود و یا از طریق نفوذ دیگران — که به آن‌ها وابسته اند — از راهی غیر معمول که شایسته آن نیستند، مال خود می‌کنند ماهیتا خلافکاری است گرچه به القاب دیگری نامیده شود و این؛ از حجم افساد چنین رفتارهایی نمی‌کاهد. لیکن آنچه مهم است این که؛ در سایه خلاف‌های بزرگی که خلافکاران را در مصونیت قرارداده یا بامجازات‌های مینیاتوری روبه رو ساخته است، ظاهرا افراد و گروه‌هایی از مردم به ظاهرزرنگ و البته “روح باخته” به این فکر افتاده‌اند که در سطوح پایین تر جامعه نیز به خلاف خود ادامه دهند و مالخوری فردی که صاحب این قلم ذهنش را ناگزیر مشغول او کرده است از جمله این روح باختگان است که در بلبشوی اختلاس و ارتشاء و درواقع دزدی آشکار از بیت‌المال یا مال مردم، دارد به ریش قانون و قانون دان ها می‌خندد و این بسیار طبیعی است که دست مال باخته به هیچ جایی جز نفرین به کسی که مال را از هضم رابع گذرانده بند نخواهد بود.
این البته یک سوی قضیه است اما در سوی دیگر قضیه باید گفت که اگر چنین وضعیتی تداوم داشته باشد، موریانه بی‌اعتمادی در همه سطوح، ارکان جامعه را دچار نکث و سستی خواهد کرد. و در این نکث است که ناگهان برج‌ها و خدای ناکرده ارکان جامعه فرو می‌ریزد و سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. در مورد همین فروریزش برج متروپل آبادان ماجرای مرگ صاحب برج و تصوری که برخی از مردم دارند، نشانه خطرناک بودن فروریزش اعتماد جامعه هست. باشد که؛ شاید این زنگ خطر، گوشِ شنوا بیابد و چاره کار قبل از وقوع حادثه مد نظر تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرندگان قرار گیرد.