تغییرزیرپوست جامعه
یکی از معضلات فرهنگی میان ما ایرانی های شهرنشین تصوری است که بیشتر افراد خانواده از شغل برای خویش یا عزیزانشان دارند. تقریبا اکثرا مایل هستند یک کارشسته ،رفته آن هم در شهر خود و به اصطلاح بیخ گوش بزرگان خانواده داشته باشند.البته این مساله استثناهایی هم دارد و لیکن عموم ما — بی تعارف — درگیر چنین خواستی هستیم! ناگفته نماند که تا حدودی این تمایل به دلیل برخی تبعیض ها و مشاهده آسایشی که بعضی از فرزندان از ما بهتران دارند ، — که با کمترین تلاش بیشترین بهره را نصیب خود می کنند — ، توجیه و تشدید می شود. از این بیماری فرهنگی — اجتماعی و بعضا سیاسی که بگذریم ، این خصیصه فرهنگی — اجتماعی در جامعه ما یکی از اسباب عقب ماندگی و از عوامل سدکننده پیشرفت فرد و جامعه هست. چه بسیار جوانان با استعداد و خلاق که می توانستند با تحمل اندکی سختی ، هم دنیای خود را بسازند وهم کشور را به جلو ببرند و در ساخت دنیای دیگران نیز سهمی داشته باشند ، در رویای یک شغل به اصطلاح پشت میز نشینی و راحت طلبانه ، سرگردان ، یاراه دیار دیگر گرفتند و لاجرم با سختی ها روبه روشدن را آنجا تمرین کردند، یا در دیار خود در چنبره افسردگی ، عمر را بی ثمرطی می کنند.
این مورد بدیهی را — که اغلب می دانیم و رنجمان می دهد، از بهر آن متذکر شدم تا تغییری که آرام ، آرام — به هزارویک دلیل ، و به هردلیل — زیرپوست جامعه در حال اثرگذاری هست و باید مبارکش بدانیم را، مژده دهم!
گرچه همچنان این آفت تبعیض ، جامعه را چون خوره می خورد و نسل ها را به تباهی می کشاند ، اما جامعه دارد اندک ،اندک راه های گذار را می جوید و می سازد.
در همین روزهای پرطراوت بهاری شرایطی برای حضو ردر طبیعت فراهم شد و در چارچوب برنامه های گذران اوقات ، فرصت دیدن یک محل جذاب پیش آمد. محلی که شاخصه آن تغییری است که اشاره رفت.
محلی در میان تپه ، ماهورهای شرق تهران و طبیعت زیبای شهرستان دماوند.جایی بسیار دورتر از چشم اندازی که جاده فیروزکوه پیش نگاه مسافر می گشاید.
یک نام و گنجینه ای از نشانه های تغییر زیر پوست جامعه.”مزرعه گردشگری خورشید”که زن و شوهر جوانی با سال ها زحمت و تلاش آن را به نقطه آغاز بهره وری رسانده اند. داستان راهی که این دو خط شکن رفته اند در تابلویی در همان محل برای ثبت در تاریخ اجتماعی ما مکتوب است.امکانات تفریحی برای خانواده ها و اقامت کوتاه و بلند هم متعدد است. مقصود ذکر این موارد نیست .
در ادامه مژده آن تغییر مبارک ، آنچه این زوج جوان انجام داده اند اهمیت دارد.آن ها با این که امکان لذت بردن از تسهیلات زندگی در آن طرف آب را داشته اند ، یا این که می شد همانندبسیاری ازجوانان و خانواده هایشان رویای یک کار راحت در کشور را در سر بپرورانند ، خطر کرده اند و دل به پهنه تپه ،ماهورهای منطقه مذکور سپرده اند و با صرف عمر و سرمایه مادی خود ، محلی برای شادی مردم را آراسته اند.
این که افرادی گام در مسیرهای دشوار بردارند و با کار خلاقانه ، هم زندگی خود را بسازند و هم برای دیگران مفید باشند، همان تغییری است که بایستی در ذهن و جان ایرانی رخ دهد و خوشبختانه نشانه هایش درحال ظهور است.
بنظر این قلم؛ آن مزرعه گردشگری و آن زوج شیردل، نمونه نیکوی این حرکت امید بخش هستند و آن ها از جمله موسسین ایران آینده بشمارمی آیند و مصداق تام و تمام این شعر حنظله بادغیسی هستند که :
مهتری گر به کام شیر دراست
شو خطر کن ز کام شیر بجوی