افغانستان؛ پیکر نحیف برادر…

سید ابوالقاسم موسوی
مدیر مسوول
هنگامی که مردم شهرهای افغانستان در حدود دو دهه پیش، همزمان بابمباران های ائتلاف غربی و گسستن انسجام خشونت گران حاکم، در پاسخ به خشونت عریان طالبان آنها را از شهرها اخراج کردند، کسی به مخیلهاش خطور نمیکرد که بعد از دو دهه، در میان سکوت و بیتفاوتی مردم ساکن شهرها و در فضای تسلیم طلبانهای که میان افراد ارتش تا دندان مسلح افغانستان چیره بود، طالبان با گروه اندک و سلاحهای نسبتا قدیمیشان به راحتی و چند روزه افغانستان را مجددا در چنبره قدرت خویش قبضه کنند!
در همین اوقات اندک که از سلطه طالبان بر افغانستان گذشته است، تحلیلهای متعددی در چرایی این سقوط ناباورانه ازسوی مطلعین عرضه شده است. برخی معتقدند که فرهنگ حاکم بر رفتار طالبان همان است که در جامعه افغان وجود دارد و به معنایی، طالبان نرفته بودند که حال برگشته باشند و سلطه سریع آنان حاصل این قرابت میان طالبان و اکثریت مردم است.
و عزیزانی هم بر این باور هستند که چیرگی گروهاندک طالبان بر ارتش سیصد هزار نفری مثلا مدرن افغانستان نشانه نصرت الهی است و… دلایل دیگری که هر یک گوشهای از واقعیت حوادث آن چند روز دگرگون کننده را بیان میکند اما واقعیت اضمحلال سریع حکومت مستقر در کابل بیش از آنکه به دلایل ذکر شده باشد متاثر از یک ناموس الهی در هستی است و آن، این که؛ هیچ قدرت آلوده بر تبعیض و فساد، در هنگامه خطر نمیتواند از سوی ستمدیدگان مورد حمایت قرار گیرد و آن چه بر دولت به ظاهر دموکراتیک افغانستان گذشت ناشی ازغلبه این قانون پایدار و بدون خدشه بود. حوادث رفته بر افغانستان در دودهه گذشته و اختلافاتی که پس هر انتخابات بروز میکرد هر یک شکافی بود که میان احاد مردم و حکومت ایجاد میشد و انباشت این ترکها — علاوه بر اوجگیری مجدد اعتراضها به تقلب در انتخابات — حاصلش حضور اندک مردم در همان انتخاب مسالهساز بود. هم چنین برپایه قانون فسادپذیری قدرت بیمهار، فسادمالیای هست که قدرتمندان افغان اکثرا غرق در آن شدهاند و این خود ارزش جان دادن در راه حفظ چنین دولتی را فاقد است.
افغانستان اکنون در التهاب قومگرایی، بیماری را میماند که روز به روز حالش بدتر میشود اکنون نیز این خطر وجودداردکه علیرغم شعارهای ایدئولوژیک که سرداده میشود، قومگرایی و برتریشناسی قومی همچنان تبعیض را در پوشش مذهبی توجیه کند و غالب سازد و با اعمال خشونت مقدس، در بر همان پاشنه همیشگی بچرخد.
بیتردید تن نحیف این برادر فرهنگی و زبانی، بیش از این توان تحمل صدمات را ندارد و خطر تجزیه در کمین سرزمین دلیران فاتح اشغالگران میباشد و تهدید جدی است.